مدح و مرثیۀ امام حسن مجتبی و سیدالشهدا علیهم السلام
دو جــلـوۀ ابـدی از درخـشـشـی ازلـی به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی دو آسمان که زمین ممـلو از ارادتشان دوشـنـبـههای جـهـان تـشـنۀ زیارتشان چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت دو سرو باغ بهشتاند خوش به حال بهشت دو سـر گـذاشـتـه بر شانـههای پیغـمبر و در مـبــاهـلـه اَبـنـائـنــای پـیـغـمـبــر به عزّت و عـظمت دادهاند نام و نشان دو باوقار که خون علیست در رگشان نـگـاه روشـنـشــان آیـه آیـه اَلـرَّحـمـان و در تـلاقـی بحـرین لـؤلـؤ و مـرجـان چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان که مهربانِ خـدا، فـاطـمهست مادرشان به یک نگاه هزاران کـمـیت میسازند دو مصرعاند که یک شاهبیت میسازند سلوک هر دو برادر میان یک راه است مـسـیر روشـنـشـان قُـربةً اِلی الله است اگر شـتـاب کـنـنـد و اگر درنگ کـنـند اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند به یک نماز شبیه است عمر این دو امام که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام در اوج غربت و غیرت یکیست یاورشان دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان برای خواهر حیرتزده چه سخت گذشت غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت یکی که خون جگر داده است زینب را مـیان غـربت خـانه شـکـست زینب را یکی که؛ آه چه میگویم، آه بزم شراب و خـیـزران و دل زینب و نگـاه رباب |